همکاری مشترک در فعالیت صلح آمیز هسته ای؛ بستن مسیر تقابل

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی “همگام با خادمان جمهور”؛ در آستانه سفر هفته قبل ترامپ به غرب آسیا و دیدار پر سر و صدای او از سه کشور عربستان، قطر و امارات متحده عربی، ویتکاف نماینده ویژه او در مذاکرات هسته ای با ایران، با تغییر لحن ناگهانی، از موضع دولتش مبنی مخالفت با هر سطح از غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران صحبت به میان آورد؛ موضوعی که سیاسیون، رسانه ها و افکار عمومی جهانی آن را “خط قرمز تغییر ناپذیر” جمهوری اسلامی ایران می دانند و تبعاً چیزی جز ایجاد بن بست در مسیر مذاکرات و یا حداکثر یک بلوف سیاسی، تلقی نمی شود.
اما بلافاصله پس از آن ادعایی در دو رسانه معتبر آمریکایی(نیویورک تایمز) و انگلیسی(گاردین) مطرح شد با این عنوان که: جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد همکاری با عربستان و امارات برای غنی سازی اورانیوم را مطرح کرده است. طرف آمریکایی مذاکرات، در میان هیاهوی سفر ترامپ و امضای قراردادهای هنگفت با چند کشور عربی، از هرگونه اظهارنظر در این زمینه خودداری کرد. مقامات رسمی ایران نیز بطور روشن و صریح نظری ابراز نکردند؛ هرچند وزیر خارجه و بعضی اعضای تیم مذاکره کننده، ضمن تاکید بر خط قرمزِ “ادامه غنی سازی در خاک ایران”، از پذیرش “برخی محدودیت های موقت درخصوص سطح غنی سازی” سخن به میان آوردند. این اظهارات سربسته که تقریبا با سفرهای وزیر خارجه به کشورهای عربی مورد بحث همزمان بود، احتمال صحت ادعای رسانه های غربی را در افکار عمومی جهان افزایش داد، و اظهارات برخی دیپلمات های سابق و مذاکره کنندگان پیشین ایرانی درباره مفید بودن چنین پیشنهادی، بر قوت چنین احتمالی افزود.

واقعیت آن است که ایده تاسیس کنسرسیوم همکاری های صلح آمیز هسته ای چه در سطح منطقه ای و چه در سطح جهانی، از سوی ایران و جمهوری اسلامی، مسبوق به سابقه است. در سال‌های پیش از ۱۳۵۷، ایران خریدار و مالک ۱۰ درصد سهام کنسرسیوم “یورودیف” در فرانسه بوده است؛ و با وجود خلف وعده ها و کارشکنی های طرف فرانسوی، هرگز از این کنسرسیوم خارج نشد.

در جریان مذاکرات مفصل سال‌های ۲۰۰۳به بعد(با تروئیکای اروپایی) تا ۲۰۱۹به بعد(با گروه موسوم به ۵+۱؛ موسوم به برجام) و نیز توافق انتقال اورانیوم ۳/۵ درصد مازاد به کشور ثالث(توافقنامه تهران با میانجی گری برزیل و ترکیه)، ایده همکاری مشترک در تهیه سوخت نیروگاه ها و راکتورهای تحقیقاتی، همواره از سوی ایران با استقبال مواجه شده، و این طرف غربی و بخصوص آمریکایی بوده که یا با سکوت و یا با زدن زیر میز مذاکرات، از پذیرش آن طفره رفته است؛ شبیه آنچه که اوباما در برابر “توافقنامه تهران درخصوص انتقال سوخت” و یا دونالد ترامپ درخصوص خروج یکجانبه از “توافق همکاری های جامع(برجام)” از خود نشان دادند.

طرف غربی با تسلط بر رسانه و مدیریت افکار عمومی، و متاسفانه با تأثیرپذیری دولتمردان ضعیف النفس کشورهای منطقه، شاید بتواند به استناد دستیابی دانشمندان ایرانی به غنی سازی ۶۰ درصدی و طرح اتهامات غیرواقعی و تکرار آنها، از پذیرش ایده خیرخواهانه همکاری های مشترک دارای قابلیت راستی آزمایی در زمینه فعالیت های صلح آمیز و تولید سوخت، شانه خالی کند، اما سوابق رفتاری اش، حسن نیت او را زیر علامت سوالی بزرگ از سوی محققان سراسر دنیا قرار داده است.

سکوت رضایت آمیز و گاه حمایت آمیز در برابر وجود سلاح های مهیب هسته ای، و جنجال و تهدید در برابر فعالیت هایی که همواره از سوی آژانس بین المللی اتمی صلح آمیز توصیف شده، تنها دو منظر از سوابق رفتاری مشکوک و عیرصادقانه طرف غربی است.
اما در این میان یک نکته مغفول را نمی توان نادیده گرفت: ذات تمدن نوین غرب “انحصار گری”ِ زورگویانه و مبتنی بر دروغ است. تشکیل کنسرسیوم تولید سوخت در هر منطقه از جهان، می تواند انحصار تولید سوخت هسته ای در ده کشور فعلی دارای این امکان(موسوم به باشگاه پسرانِ جوان!) را بشکند! و در مقابل این انحصارشکنی به هر قیمتی باید ایستاد!
باید منتظر روزهای آینده و شفاف تر شدن این ادعا ماند؛ و این که طرف آمریکایی بنای توافقی قابل اجرا دارد یا ادامه مسیر تقابل.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا